کوچه تاریک شد و ولوله ای برپا شد

کوچه تاریک شد و ولوله ای برپا شد
آسمان تیره شد و روی زمین غوغا شد
 
لرزه افتاد به دستان زنی اما بعد
بی حیایی جلوی حجب و حیا پیدا شد
 
رسم مردانگی را خوب رقم زد نامرد
 پنجه بر صورت خورشید زد و بلوا شد
 
ضربه شصتی که به رویش زده شد سنگین بود
قمر افتاد به خاک و یکه و تنها شد
 
 مادری خورد زمین و همگی خندیدند
پسری بغض شکست خون به دل دنیا شد
 
صورتش سرخ شد و لاله ی گوشش پاره
سوره ی کوثر قرآن کریم معنا شد
 
 کار مجنون چقدر سخت شد از وقتی که
جان نثار قصه این بار خوده لیلا شد
62
0
موضوعماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرحسین خیریان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت