در پیچ کوچه بود، که ولگرد ِ لعنتی...

در پیچ کوچه بود، که ولگرد ِ لعنتی...
با سنگ زد به آینه، بی درد ِ لعنتی
 
دیدم به جنگ مادر رنجورم آمده !
فریاد می زدم :« برو نامرد ِ لعنتی»
 
خونت حلال خشم حسن می شود، برو
خونم به جوش آمده ، خون سرد ِ لعنتی
 
خط ونشان برای زنی خسته می کشی !؟
لعنت به هرکه گفته به تو مرد، لعنتی!
 
دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند
با مادرم چه کرد، کمردرد ِ لعنتی
90
0
موضوعماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعروحید قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج عبدالرضا هلالی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت