چو از زین بر زمین جسم امام انس و جان آمد

چو از زین بر زمین جسم امام انس و جان آمد
زمین بر خود طپید و لرزه بر هفت آسمان آمد
 
نمود از پنجه‌ی غم سینه را صد چاک پیغمبر 
به پهلویش چو نوک نیزه جور سنان آمد 
 
ز شمشیر ستم بشکافت تا ابرو ز فرق او 
قد شیر خدا از بار غم همچون کمان آمد 
 
زمین تا سرخ‌ شد از خون حلق تشنه کام او 
سیه پوش از غمش زهرای اطهر در جنان آمد 
 
ز پیکان بلا تا سینه‌اش از کین مشبک شد 
به حال زار او چشم کواکب خون‌فشان آمد 
 
شرار آه زینب سوخت جان زار زهرا را 
چو شمر از بهر قتل شه به تیغ جان‌ستان آمد
 
دریغا آن سری کو داد بر عرش خدا زینت 
چهل منزل ز جور و ظلم و کین زیب سنان آمد 
 
به چشم کاروان‌سالار دین آمد سیه دوران 
پی ببریدن دستش چو از کین ساربان آمد 
 
زمام صبر و طاقت شد ز کف گردون گردان را 
چو نرم از سم مرکب آن تن بهتر ز جان آمد 
 
لبی کامد زلال خضر از او جان‌بخش و جان پرور
فغان کاخر کبود از ضرب چوب خیزران آمد 
 
خراب آمد ز سیل اشک جودی خانه عالم 
خرابه چون مقام زینب بی‌خانمان آمد
3
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت