چه کرده‌ای که چنین درهم و پریشانی

چه کرده‌ای که چنین درهم و پریشانی 
چه کرده‌ای که غریب اندر این بیابانی 
 
چه کرده‌ای که زد آهت بهم ثریا را 
دهند جایزه بر کشتنت نصارا را 
 
چه کرده‌ای که به روی تو منع آب کنند 
چه کرده‌ای تو که بر کشتنت شتاب کنند 
 
چه کرده‌ای که زنندی ز هر طرف تیرت 
چه کرده‌ای که زنند از جفا به شمشیرت 
 
چه کرده‌ای که چنین پیکر تو صد چاک است
به وقت مرگ سرت روی خاک و خاشاک است 
 
چه کرده‌ای که به قتلت تمام این لشکر 
یکی گرفته به کف تیغ و دیگری خنجر 
 
چه کرده‌ای که چنین دستگیر غم شده‌ای 
ز داغ کیست که همچون هلال خم شده‌ای 
 
چه کرده‌ای که چنین سوختند جانت را 
به پیش چشم تو کشتند نوجوانت را 
 
چه کرده‌ای که ندادند گوش بر سخنت 
چه کرده‌ای که بتازند اسب بر بدنت 
 
ز گفته‌های چنین جودیا ببند تو لب 
که روز خلق جهان را کنی ازین غم شب
4
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت