چه روضه ایست که هرکس روایتش می کرد

چه روضه ایست که هرکس روایتش می کرد
بنای گریه به وضع مصیبتش می کرد
 
چه می شد از دل آن کوچه برنمی گشتند
قضا به لطف قَدَر خرق عادتش می کرد
 
برای جمله ی کوتاه هم مجال نداد
وگرنه فاطمه او را نصیحتش می کرد
 
“زکیّه” هیچ زمان حرف تُند نشنیده
و کاش راهزن این را رعایتش می کرد
 
حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد…
گلی که لمسِ نسیمی اذیتش می کرد
 
آهای گریه‌کنان! فاطمه زمین افتاد
هجوم چکمه‌ جسارت به ساحتش می کرد
 
یکی ز تکّه‌ی آن گوشواره‌ها گم شد
حسن وگرنه همان شب مرمتش می کرد
 
عذاب روحی فرزند،داغ ناموس است
مغیره هم چه جفایی به غیرتش می کرد
 
دعای مادرم این روزها فقط مرگ است
اجل ز طعنه ی همسایه راحتش می کرد
40
0
موضوعماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعربردیا محمدی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت