می‌کشید ای ظالمان بی جرم و تقصیرم چرا

می‌کشید ای ظالمان بی جرم و تقصیرم چرا
می‌کنید از تشنگی مانند تصویرم چرا 
 
در لب آب روانم از چه عطشان می‌کشید 
ظالمان آخر نمی‌گویید تقصیرم چرا 
 
من هلاک از زخم کاری و شما در هلهله 
گوش ندهید این دم آخر به تقریرم چرا 
 
زاده شیر خدایم ای سگان کوفه چند 
تیرباران می‌کنید اکنون چو نخجیرم چرا 
 
گوسفند عید قربانی نیم ای کوفیان 
قطعه‌قطعه می‌کنید از ضربه شمشیرم چرا 
 
ظالمان گر کشتنم خواهید یک بارم کشید 
ریزریز این‌سان کنید از نیزه و تیرم چرا 
 
تا درین جا پا نهادم دست خود شستم ز جان
ساختید از داغ عباس جوان پیرم چرا 
 
زندگانی بعد از این از مرگ اکبر مشکل است
زود ای ظالم بکش از کین کشی دیرم چرا 
 
روز را بر چشم من کردید شام ای شامیان 
می نیاندیشید هیچ از آه شب گیرم چرا
3
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت