قتلگاهی به نام گودال و آسمانی که بر زمین می خورد

قتلگاهی به نام گودال و
آسمانی که بر زمین می خورد
خنجر سرد و گرمی حنجر
قصه را سوی دیگری می برد
 
بوی عطر کوچه ای باریک
در تکاپوی قتلگه پر شد
مادری باز یر زمین افتاد
خاکی از غم به روی چادر شد
 
ساربانی دوان دوان می رفت
پیش چشمان خواهری خسته
سهم خود را طلب کند ..آری
دل به انگشت دست او بسته
 
جسم پاکی بدون سر آنجاست
استخوان های درهمی دارد
نیزه ها بین سینه اش..اما
جای تک زخم مبهمی دارد
 
بوسه باران خنجر و تیغ است
در عطش ناک ظهر غارت ها
پیرهن پاره را چرا بردند؟
وای بر ما از این جسارت ها
26
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرقاسم افرند
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت