فلکا این همه جور از تو سزاوار نبود

فلکا این همه جور از تو سزاوار نبود 
از تو این ظلم روا بر شه ابرار نبود 
 
چه شد ای چرخ که بهر گلوی خشک حسین 
آب جز در دم تیغ صف اشرار نبود 
 
گشت آن سینه چو مجروح ز پیکان بلا 
تاب ضرب لگد شمر ستمکار نبود
 
آن سرادق که طنابش بدی از گیسوی حور 
در خور سوختن از آتش کفار نبود 
 
گل بستان حسین فاطمه را در ره شام 
تاب اینقدر دویدن به روی خار نبود 
 
واژگون می‌شدی ای کاش فلک زین گردش 
جای زینب به سر کوچه و بازار نبود
 
ای فلک حضرت سجاد چه بودش تقصیر 
که ورا جای به جز سایه دیوار نبود 
 
اینکه خون می‌چکد از خامه جودی آن است 
کش از این غم به جز از دیده خونبار نبود
1
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت