صدای به هم خوردن بال و پر بود

صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
 
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد ، علی پشت در بود
 
علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم تر بود
 
گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!
 
علی خواست لب وا کند،لب فروبست
نگفت و محمّد خودش با خبر بود
 
فداها ابوها ، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانه اش جلوه گر بود
 
به زهرا که قالو بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود
 
علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود
 
زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود
 
زره شد جهیزیّه ی عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود
243
0
موضوعازدواج | ازدواج امیرالمومنین علی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمحسن ناصحی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت