شد چو گرد ذوالجناح از عرصه هیجا بلند

شد چو گرد ذوالجناح از عرصه هیجا بلند
شور رستاخیز گشت از خطه غبرا بلند
 
***صاحب اورنگ یاقوتی ز زین شد سرنگون
یارب از بهر چه ماند این طارم خضرا بلند
 
آنکه از خونش ریاض لاله کاران گشت دشت
از پی پاس وفای عهد چون از سرگذشت
 
***سوخت برآن تشنه کام آنسان دل گردون که گشت
شعله های کوکب از خاکستر مینا بلند
 
از نسق افتاد دور چرخ و نظم نیرین
رستخیز حشر می بینم عیان در خافقین
 
***کرده گردون آفتاب شرع را سر بر سنین
گشته با یک نیزه خورشید جهان آرا بلند
 
سرگذشت تشنه کامان را مپرس از من خبر
کاین یکی چون خفت در خون وان دگر چون دادسر
 
***چشم سوی قتلگه گردان و از هر سو نگر
موج زن طوفان خون از دامن صحرا بلند
 
لجه ات گردد سراب ای قلزم خورشید کف
آب می نائی ز شرم گوهر بطحا صدف
 
***یک طرف از خیمه بانگ العطش وز یک طرف
ناله کوس بشارت از صف اعدا بلند
 
از عطش تا خشک گردید آن لب کوثر مثال
چهره گردون گرفت از اشک کوکب رنگ آل
 
***آب از بس در دهان افکند خاک از انفعال
شد به جای موج گرد از دامن دریا بلند
 
روی صحرا از خط و خون جوانان لاله جوش
برق خنجر ساقی بزم و شهیدان جرعه نوش
 
***موی در پا چنگ سان مسکین زنان اندر خروش
نی صفت از نای نالان دختران آوا بلند
 
مه ز بیم احتراق از پای تا سر آتش است
آفتاب از تاب دهشت چون نمک در آتش است
 
***از طپیدن عرش چون اسفند تر در آتش است
گشته گوئی برق آه از سینه یغما بلند
10
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعریغما جندقی
قالبمسمط
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت