لحظه های آخر است دیگر

لحظه های آخر است دیگر
هرکسی هر چه داشت رو میکرد
 
پیرمردی سنگ می آورد
و یکی نیزه را فرو میکرد
 
دیگری پاره های جسمش را
تیر میزد و رفو میکرد
 
ویکی هم گرفته پیکان را
در دهان و در گلو میکرد
 
یک ضریح دیده اند پنداری
هرکسی حاجتی از او میکرد
 
بهترین جایزه هارا شاید
شمرنامرد آرزو میکرد
 
از همه بی آبرو تر بود
آنکه او را پشت و رو میکرد
119
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرصمد علیزاده
قالبقطعه
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت