آخر نشد که عقده از این دل درآورم

آخر نشد که عقده از این دل درآورم
موی تورا ز پنجه ی قاتل درآورم
گفتم که نیزه را ز مقابل در آورم
جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم
 
گودال تنگ و پیکر تو ریز ریز شد
با یک لباس چکمه ی قاتل تمیز شد
 
هرکس دوید گوشه ی گودال برنگشت
پیراهن از کشاکش جنجال برنگشت
در زیر نعل ها تن پامال برنگشت
چشم کسی ز غارت خلخال برنگشت
 
خلخال را کشید و زنی التماس کرد
یک زن به مرد بد دهنی التماس کرد
94
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد جواد پرچمی
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج عبدالرضا هلالی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت