سنگ‌ها صورت او را عوضم بوسیدند

سنگ‌ها صورت او را عوضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند
 
داشت می‌رفت به میدان قد و بالایی داشت
عمه‌هایش همگی دور سرش چرخیدند
 
سرو من تشنه به میدان شهادت می‌رفت
خواهرانش عوض ابر بر او باریدند
 
پیرمردان همه گفتند رسول‌الله است
جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند
 
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگی‌ام را به زمین پاشیدند
 
مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحه‌خوانی همگی رقصیدند
 
هفت بار از جگر سوخته‌ام ناله زدم
مرد و نامرد همه غربت من را دیدند
 
آمدم جمع کنم زندگی‌ام‌ را از خاک
دسته‌جمعی به من و گشتن من خندیدند
56
0
موضوعشهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گریز
شاعرگروه یا مظلوم
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج ابالفضل بختیاری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت