ز سینه آه برآرید با همه شررش

ز سینه آه برآرید با همه شررش
ز دیده اشک ببارید تا رسد اثرش
 
امام مفترض الطاعه بر زمین افتاد
شبیه جد غریبش به خاک خورده سرش
 
 
میان حجره چو گودال دست و پا می‌زد 
شبیه مار گزیده رسید درد سرش
 
به کام تشنه پسر را گهی صدا می‌زد 
چه گویم از اثر زهر کینه بر جگرش
 
رسید زاده ی زهرا به طرفة العینی
سر مبارک بابا به دامن پسرش
 
به کربلا همه ی ماجرا شده بالعکس
سر مبارک اکبر به دامن پدرش
 
میان حجره امام غریب بود و جواد
ولی به قتل علی لشگری است دور و برش
 
میان حجره پسر در کنار بابا بود
ولی کنار علی چند نیزه در کمرش
 
صدای یاابتای علی که بود بلند
رسید قبلِ حسین، آهنی به فرق سرش
 
رسید بازِ شکاری، ولی چه احوالی
نه قوتی به کمر، نه رمق به بال و پرش
 
 
نگاهِ حسرتِ بابا به ارباً اربا، بود
نشست کوه به زانو، شکسته شد به برش
 
صدای عمه می‌آید ، علی ز جا برخیز!
خدا کند که نیفتد به جسم تو گذرش
15
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریزشهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
شاعرمحمود ژولیده
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت