خواهر برو به خیمه که جانم برآمده

خواهر برو به خیمه که جانم برآمده 
عمرم تمام گشت اجل بر سرآمده 
 
خواهر برو به خیمه که از بهر کشتنم 
شمر لعین گرفته به کف خنجر آمده 
 
خواهر برو که نوک سنان ساخت کار من 
کامم کنون ز فیض شهادت برآمده 
 
خواهر برو ک حالت جان دادنم رسید 
زین تیر و نیزه که بر این پیکر آمده 
 
خواهر برو به خیمه که بهر عیادتم 
قد خمیده حضرت پیغمبر آمده 
 
خواهر برو به خیمه که با خیل اولیا 
بابم علی به تعزیه اکبر آمده 
 
خواهر به خیمه رو که پی چشم بستنم 
زهرا گشوده موی و به چشم تر آمده 
 
این غیرتم کشد که بگویند کوفیان 
زینب به قتلگه سر بی معجر آمده 
 
کردند منشیان بسی این شهر را رقم 
جودی چه شد که نام تو سردفتر آمده
7
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت