خنجر بران به کف با صد شتاب

خنجر بران به کف با صد شتاب
کرد نصرانی چو قصد آن جناب
 
دید نوحی غرق طوفان بلا
دید ایوبی به زخم بی حساب
 
دید موسائی به طور قرب حق
دید عیسائی به دار انقلاب
 
یوسفی را دید در چاه الم
دید یعقوبی به چشمان پر آب
 
مصطفائی دید در معراج قرب
بوترابی دید بر روی تراب
 
گفت با خود کیست این یارب چنین
کز جمالش شرم دارد آفتاب
 
کیست این لب تشنه کاندر زیر تیغ
می دهد جان از غم یک جرعه آب
 
کیست این بی کس که در حال چنین
دارد از بهر عیالش اضطراب
 
کیست این مجروح کز نوک سنان
رفته از جانش قرار و صبر و تاب
 
تیغ گیرم من چسان بر قتل او
کو دهد خود جان ز زخم بی حساب
 
از سر این بی گنه باید گذشت
چون به قتل او نمی بینم ثواب
 
«جودیا» خاموش کز افغان تو
ز آتش غم شد دل زهرا کباب
6
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت