جیبشان پر می‌شود

جیبشان پر می‌شود
جیب هر مرد و زن و پیر و جوان پر می‌شود

با فروش دین خود
کوفیان بی‌مروت جیبشان پر می‌شود

هرکسی بیعت شکست
یک سپر گندم برایش رایگان پر می‌شود

آه از اشباه الرجال...
قصه‌ی کوفی جماعت در جهان پر می‌شود

چوب‌خط عده‌ای
در بزنگاه خطیر امتحان پر می‌شود

لشگر ابن زیاد
با هجوم مردمی نامهربان پر می‌شود

محض تکفیر حسین
دشت از یک عده بی‌نام‌ونشان پر می‌شود

کوله‌بار حرمله
بعد بغض و کینه از تیر و کمان پر می‌شود

شمر مهمانش شده
دامن مهمان به لطف میزبان پر می‌شود

قتل صبرش را ببین
قتلگاه از خولی و شمر و سنان پر می‌شود

روضه خیلی سخت شد
با سر نیزه همه حجم دهان پر می‌شود

هر شکاف زخم او
با عصای پیرمردی ناتوان پر می‌شود

فاخر است انگشترش
با عقیقش دست‌وبال ساربان پر می‌شود

بعد غارت شک نکن
جیب خولی از النگوی زنان پر می‌شود

از رد پای شبث
چادر طفل یتیم کاروان پر می‌شود

پیش چشمان رباب
مشک‌های خالی از آب روان پر می‌شود

گوش اطفال حرم
از رجزخوانی چوب خیزران پر می‌شود

6
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعلیرضا خاکساری
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت