تو که در ارض و سما از همه کس خوبتری

تو که در ارض و سما از همه کس خوبتری
چه کنم با غم تو با غم بی بال و پری
 
به شب تیره من ماه تمامی تو رضا
سیرتت شمس شموس است و به صورت قمری
 
ای که از زهر شرربار جگر پاره شدی
چه کنم با تو که سهم ات شده خونین جگری
 
دیده واکن پسری آمده از راه وفا
آمده سوی خراسان تو با چشم تری
 
آمده تا که بگیرد سر زانوش سرت
آمده تا غم غربت ز دل خود ببری
 
روضه برپاست در این حجره خدایا تو ببین
روضه ی وصل بخواند پسری بر پدری
 
خاک حجره شده گودال تو پس نیست عجب
که بگوییم رضا جان تو حسین دگری
 
تو حسینی و جوادت علی اکبر ، اما
تو ندیدی بدن غرقه به خون پسری
 
وسط هلهله ها گفت پدر بر پسری
خیز تا پیش عدو آبرویم را نبری
 
کربلا بود که زینب وسط معرکه دید
تشنه ای روضه گرفته است به لب تشنه تری
 
شکر حق نیست کنار تن تو خواهر تو
بعد تو بر سر نیزه نرود هیچ سری
 
شکر بعد از تو نشد سهم حریم تو رضا
بزم نامحرم و سیلی و غم دربدری
 
تو غریب الغربایی و رئوفی چه کنم
ز شب غربت من گر تو نگیری خبری
 
میروم نعره زنان تا به جنان سوی حسین
از سر تربت من گر که نمایی گذری
12
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرداریوش جعفری
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت