بود افتان وخیزان وعبا بر سر کشیده

بود افتان وخیزان وعبا بر سر کشیده
ندیمش تا کنون مولای خود اینسان ندیده
 
خدا نگذرد، ز مأمون دون، که مسمومش نموده
ز روی جفا، به زهری گران، توان از او ربوده
 
علی یا علی، علی یا علی، علی موسی الرضا جان
 
میان حجره ای مولا رضا در پیچ وتاب است
غریب وبیکس وتنها بود، حالش خراب است
 
اثر کرده زهر، دهان پر زخون، بسوزد جان برایش
به امن یجیب، کند ناله و، بخواند او خدایش
 
علی یا علی، علی یا علی، علی موسی الرضا جان
 
دم آخر بود، او گشته دل تنگ جوادش
ز درگاه خدا، دیداراو، باشد مرادش
 
به امر خدا، جواد آمده، کنار او نشسته
گرفته سرش، بانوی خود، غمین ودلشکسته
 
علی یا علی، علی یا علی، علی موسی الرضا جان
 
به پایان صفر،دل می کند، میل خراسان
که ریزد اشک خون، در ماتم، آن جان جانان
 
گدایت منم، طلب کن مرا، تو ای شاه خراسان
شوم زائر و، عزادار تو، بنالم از دل وجان
 
علی یا علی، علی یا علی، علی موسی الرضا جان
2
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریز
شاعراسماعیل تقوایی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیزمزمه
زبانفارسی

نا مشخص
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت