به زیر تیغ شه تشنه‌کام گفت به شمر

به زیر تیغ شه تشنه‌کام گفت به شمر 
که خنجرت نبرد دانی از چه حنجر من 
 
چگونه تیر شود کارگر به حلقومی 
که داده است بر آن بوسه جد اطهر من 
 
کنون که نگذری از قتل من تو ای ظالم 
رخم به خاک بنه از قفا ببر سر من 
 
ولی مراست به تن جامه ای به زیر لباس 
که تاروپود ورا رشته است مادر من 
 
مرا چو کشتی از این کهنه جامه چشم بپوش 
که روی خاک نماند برهنه پیکر من 
 
دگر ز تشنگی ای شمر شد کباب دلم 
نمای تر ز یکی  قطره آب حنجر من 
 
دمی که اسب بتازند بر تن شهدا 
نتازد اسب کسی روی نعش اکبر من 
 
به صفحه خامه من زین الم نزد رقمی 
که سیل اشک تو جودی نشست دفتر من
3
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت