ببر سر از تنم ای شمر کافر

ببر سر از تنم ای شمر کافر 
که دل بر زندگی دیگر ندارم 
 
جدا بنمای از پیکر سرم را 
که دیگر طاقت خنجر ندارم 
 
چه حاصل دیگر از این زندگانی 
که یک تن در جهان یاور ندارم 
 
بکش تیغ و بکش دیگر که طاقت 
به دوران بی علی‌اکبر ندارم 
 
نما تعجیل بر قتلم که دیگر 
بدل تاب غم اصغر ندارم 
 
فغان کاندر لب شط وقت مردن 
به غیر چشمی از خون تر ندارم 
 
شکیبایی بهر غم ار توانم 
صبوری از غم خواهر ندارم 
 
دم مرگ است و در دل آرزویی 
به غیر از دیدن مادر ندارم 
 
بکش تیغ و خلاصم کن که دانم 
خلاصی از تو ای کافر ندارم
 
مده نسبت‌به جودی این مقامات 
جز از روح‌القدس یاور ندارم
3
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت