اگرچه روز و شب هستیم دائم برسر خوانت

اگرچه روز و شب هستیم دائم برسر خوانت
ببخش آقا که کم بودیم عمری مرثیه‌ خوانت
 
پُر از دردم ولی درد من اصلاً جسم خاکی نیست
بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت
 
فقط یا رحمة للعالمین یک گوشه چشمی کن
کویرم، خاک بی خیرم، منو امید بارانت
 
مرا همسفره‌ی یک وعده نانِ خشک خود گردان
که طعنه می‌زند بر هر ضیافت، تکه‌ی نانت
 
برای تا خدا رفتن به‌دستان تو محتاجم
بکش دستی سرم، شاید شدم یک‌روز سلمانت
 
گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد
به هرکس می‌رسد‌ بی شک و شبهه لطف و احسانت
 
من اعجاز تو را دیدم میان لحظه‌هایی که... 
عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت
**
چه اُنسی با حسن داری که باهم سفره وا کردید
میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت...
21
0
موضوعمدح | وفات حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت