از هر طرف رفتم غمی آمد به جانم

از هر طرف رفتم غمی آمد به جانم
از این طرف عمه,از آن سو خواهرانم
 
در پیچ و تاب چشمهای هرزه باید
جوشن برای معجر زنها بخوانم
 
عمامه ام آتش گرفته چاره ای نیست
جز آنکه خاکستر ز گردن می تکانم
 
آنقدر کردم التماس ساربان تا
رأس تو را بر نیزه ها داده نشانم
 
کار دعای عمه جانم بوده تا حال
قسمت شده بعد از چهل منزل بمانم
 
دشمن برای خواهر من نقشه دارد
از تهمتش تا آسمان رفته فغانم
31
0
موضوعمصیبت کربلا | شهادت امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسین قربانچه
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت