از غم کرببلا گرچه دل, آرام نبود

از غم کرببلا گرچه دل, آرام نبود
به خدا هیچ کجا سخت تر از شام نبود
 
آن قدر غم به دلم بود زداغ پدرم
که دگر جای غم طعنه و دشنام نبود
 
سر مهمان زسر بام نریزند آتش
گیرم این قافله از امت اسلام نبود
 
این چهل سال همه سوز دل من این است
دختر فاطمه جایش ملاء عام نبود
 
آنقدر کعب نی و سیلی و شلاق زدند
جای سالم به خدا در تن ایتام نبود
 
به تماشای اسیران همگی جمع شدند
کوچه کوچه که دگر حاجت اعلام نبود
 
همه رفتند سربام ولی کاش دگر
آن زن پست یهودی به سر بام نبود
 
آنچنان بی ادبی کرد نگویم که چه شد
ولی دیگر به روی نی سر بابام نبود
 
سخت تر از همه در بزم یزیدم بردند
درد و غمهای مرا باز سرانجام نبود
 
چوب در دست که بگرفت دل ما خون شد
ای خدا کاش به دست دگرش جام نبود
44
0
موضوعمصیبت کربلا | شهادت امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسین میرزایی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمد حسین پویانفر
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت