از شاهزاده اکبر ای باد نوبهاری

از شاهزاده اکبر ای باد نوبهاری
گویا پیام داری
 
کز بوی مشک و عنبر هر خطه شد تتاری
هر عرصه لاله زاری
 
زان طرۀ پر از خون تاری به همره تست
آری به همره تست
 
لیلی ببین چو مجنون دارد فغان و زاری
هر تار او هزاری
 
شاخ صنوبر او از خاک و خون دمیده
سر بر فلک کشیده
 
کز روی نی سر او دارد ز خون نگاری
از زخمهای کاری
 
سرو قدش لب آب چون نخل طور سوزان
چون آتش فروزان
 
هرگز مباد شاداب سروی ز جویباری
در هیچ روزگاری
 
رخساره ای که برتر از مهر خاور آمد
در خون شناور آمد
 
یاقوت روح پرور از درّ آبداری
سر زد زهر کناری
 
آن ماهرو که پروین پروانۀ رخش بود
در خاک و خون بیالود
 
آئینۀ جهان بین گوئی گزیده آری
آئین خاکساری
 
از لعل نامی او یا رشک چشمۀ نوش
خاموش باش خاموش
 
چون خشک کامی او زد یک جهان شراری
در هر سخن گذاری
 
نوباوۀ نبوت از تشنگی چنان سوخت
کر سوز او جهان سوخت
 
وز گلشن فتوت افتاد گلعذاری
از باد شعله باری
 
مرغ خبر برآمد از لاله زار رویش
از شاخسار مویش
 
کز بانوان برآمد فریاد بی قراری
آشوب سوگواری
 
در لاله زار عصمت داغش بجان شرر زد
کاتش بخشک و تر زد
 
وز جویبار رحمت موج سرشک جاری
چون سیل کوهساری
 
لیلی بماتم او خاک سیه بسر کرد
هر دم پسر پسر کرد
 
چون قمری از غم او عمری بسوگواری
نالان چون مرغ زاری
 
کای نو نهال امید از بیخ و بن فتادی
در عین نامرادی
 
گردون بسی بگردید تا شد چه شام تاری
صبح امیدواری
 
نخلی که پروردیم یک عمر با دو صد ناز
بودم باو سرافراز
 
آخر بریده دیدم ناورده هیچ باری
جز زهر ناگواری
 
ای حسرت تو در دل داغ درون مادر
ای غرقه خون مادر
 
با غصۀ تو مشکل یک روز پایداری
یا صبر و بردباری
 
ای سرو قد آزاد بنگر اسیری من
یا دستگیری من
 
گردون نمی دهد یاد خاتون داغداری
در زیر بند خواری
 
ای یوسف عزیزم گرگ اجل چها کرد
از من ترا جدا کرد
 
خوناب دیده ریزم چون ابر نوبهاری
تا وقت جانسپاری
 
ای رشک چشمۀ نور روز سیاه ما بین
حال تباه ما بین
 
یکدسته زار و رنجور سر گرد هر دیاری
بی آشنا و یاری
 
گر می روم بخواری امروز از بر تو
زین پس من و سر تو
 
لیکن تو شهسواری من از پیت بزاری
سرگشته چون غباری
 
ای شاهباز حشمت شد نیزه آشیانت
جانها فدای جانت
 
وز بعد مهد عصمت ما را شترسواری
بی محمل و عماری
111
1
موضوعمصائب | شهادت حضرت ام لیلا | حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرآیت الله محمدحسین غروی اصفهانی
قالبمستزاد
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت