آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم

آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم
هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم
 
ما را زدند مثل اسیران خارجی
دارم هزار راز نگفته در این دلم
 
چشم همه به سمت زنان یا به نیزه هاست
غمگین ترین سوارۀ مجروح محملم
 
آتش گرفت گوشۀ عمامه ام ولی
زخم زبان به شعله کشیده است حاصلم
 
مایی که باغ های جنان زیر پای ماست
حالا شده خرابۀ این شهر منزلم
 
داغ رقیه پیر نمود اهل بیت را
خون لخته های کنج لبش گشته قاتلم
10
0
موضوعشهادت | مصیبت کربلا امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
شاعروحید قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت