آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش

آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش
یعنی امروز ست روزِ ناله‌هایِ آخرش
 
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلوگرفت
میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش
 
رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی
بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش
 
او زمین می‌خورد و میخندید بر حالش عدو
این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش
 
صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد
حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش
 
بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن
خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش
 
یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت
از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش
 
کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود
قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش
 
هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جانشد
تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش
 
تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت
از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش
 
آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل
دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش
6
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
شاعرقاسم نعمتی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه,واحد
زبانفارسی

حاج مجید بنی فاطمه
حاج محمد حسین حدادیان
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت