کوچه های مدینه و بوی زخمهای تنی که می آید

کوچه های مدینه و بوی
زخمهای تنی که می آید
چشم های سپید یعقوب و
بوی پیراهنی که می آید
 
مرد سجاده ای که درک نکرد
هیچ کس آیه ی مقامش را
در هیاهوی شهر کوفه نداد
هیچ کس پاسخ سلامش را
 
تا عزاداریش شروع شود
دیدن شیرخواره ای کافیست
تا صدایش به گوش ما برسد
دیدن گوشواره ای کافیست
 
وقت افطار کردنش هر شب
تا که چشمش به آب می افتاد
تشنگی ضریح لبهایش
یاد طفل رباب می افتاد
 
من نمیدانم اینکه خاکستر
چه به روز سر امام آورد
زیر زنجیر پیکر زردش
معجزه بود اگر دوام آورد
 
گیرم از دست کوفه راحت شد
سنگ طفلان شام را چه کند؟
گیرم از دست کوچه سنگ نخورد
مردم پشت بام را چه کند؟
 
تا که این مرد قافله زنده ست
حرفی از طفل کاروان نزنید
پیش این مرد گریه ، جانِ حسین
حرفی از چوب خیزران نزنید
116
0
موضوعشهادت | مصیبت کربلا امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت