چه شود پا نهی ای جان پدر بر سر من

چه شود پا نهی ای جان پدر بر سر من
لب خشکیده من بینی و چشم تر من 
 
چون مرا قوت آن نیست که آیم بر تو 
چه شود گر تو نهی بر سر زانو سر من 
 
دم مرگ است مرا آرزوی دیدن تو است 
چه شود گر که بیایی ز وفا در بر من 
 
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم 
ای پدر جان به فدایت سر من پیکر من 
 
همه‌ی غصه‌ی من در دم آخر این است 
اول بی‌کسی تو نفس آخر من 
 
روی بنمای پدرجان دم آخر به رخم 
تا تجلی کند از روی توأم داور من
37
0
موضوعشهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت