نه همین از غمت ای شه دل حیدر می‌سوخت

نه همین از غمت ای شه دل حیدر می‌سوخت 
که دل فاطمه و قلب پیامبر می‌سوخت 
 
بهر آن سینه مجروح و سر شق شده‌ات 
رعد بودی به فغان برق در آذر می‌سوخت 
 
ز آتش تشنگی تو به لب شط فرات 
دل خضر از غم تو خون شد و کوثر می‌سوخت
 
زیر تیغ از شرر حنجر خشک تو شها 
در کف شمر ستمگر دم خنجر می‌سوخت 
 
آه زارت به دل شمر اثر از چه نکرد 
با وجودی که به حالت دل کافر می‌سوخت 
 
تیغ کین دوخت چو بر سینه تو اصغر را 
کاش بر جسم فلک جسم دو پیکر می‌سوخت 
 
کاش آن دم که زدند آتش غم خیمه تو 
خرگه شمس و قمر گنبد اخضر می‌سوخت 
 
سرت آن روز که چون میوه شد آویز درخت 
کاش بار و بر طوبی همه یکسر می‌سوخت 
 
نزند کلک تو تا زین غم جان سوز رقم
جودیا کاش تو را خامه و دفتر می‌سوخت
3
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت