فلک! بر اهل دل بیداد، بی اندازه کردی تو

فلک! بر اهل دل بیداد، بی اندازه کردی تو
چرا؟ هر کهنه داغی بود از نو تازه کردی تو
 
غمی ز اندازه بیرون بر دلم وارد شد از ظلمت
ز بس بر آل طاها ظلم بی اندازه کردی تو
 
زهم اوراق کردی دفتر آل پیمبر را
کتاب آل سفیان را ز نو شیرازه کردی تو
 
سر سبط نبی را از قفا از تن جدا کردی
به کوفه بردی و آویزهٔ دروازه کردی تو
 
شهنشاهی که از آوازهٔ حسنش جهان پر بود
ز قتلش جمله عالم را پر از آوازه کردی تو
 
اسیر و خون جگر از کربلا تا شام زینب را
پریشان مو سوار اشتر جمازه کردی تو
 
به رخسار زنان و دختران آل بوسفیان
ز خون نوخطان آل عصمت غازه کردی تو
 
جفاهایی که با آل نبی کردی تو در عالم
دمادم داغ اهل عالمی را تازه کردی تو
80
0
موضوعشهر کربلا ، بین الحرمین و... | شهر کربلا ، بین الحرمین و... امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | اماکن شریف
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد حسین آغولی (ترکی شیرازی)
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت