از چه حیران شده ای اهلِ بُکا؟روضه که هست

از چه حیران شده ای اهلِ بُکا؟روضه که هست
کربلا قسمت مان نیست..بیا روضه که هست
 
حسرت و آه همه جای خودش..موج بزن
همّتی..ناله کن از سوز و نوا..روضه که هست
 
حرم الله شده محفلِ اشک و بپذیر…
که حرم نیست اگر،شکر خدا روضه که هست
 
همه دنبالِ علاجیم ..علاج است حسین
نرو اینقدر به دنبالِ دوا روضه که هست
 
همه ی سال بیادِ حرمش ..سینه زنیم…
پُر ز امیّد و رجائیم چرا روضه که هست
 
فاطمه چادرِ خود را به سرم پهن نمود
می رسد مطمئناً خیرِ نسا..روضه که هست
 
کشته ی اشک!..هنوز اشکِ بصر می طلبد
چشمه ی اشک بجوشان ز صفا روضه که هست
 
همه دیدیم چه الطافِ کثیر از هیئت…
گر نشد قسمت مان کرببلا روضه که هست
50
0
موضوعشهر کربلا ، بین الحرمین و... | شهر کربلا ، بین الحرمین و... امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | اماکن شریف
گریز
شاعرمحسن راحت حق
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت