غریب شهر خراسان بیا برادر من

غریب شهر خراسان بیا برادر من
ز دوری تو چکد خون،ز دیده ی تر من
 
ببین که یار تو بی یار و یاور افتاده
ببین که خواهر تو بین بستر افتاده
 
به روی سینه ی خود نامه ی تو را دارم
مدام زیر لبم ذکر یا رضا دارم
 
بیا که با تو بگویم ز درد و غم هایم
نمانده تاب و توانی به کل اعضایم
 
میان راه شکستند حرمتم ای یار
ولی به قم شده جبران غربتم ای یار
 
خدا گواست ندیدم بدی ز مردم قم
نچیده اند در این شهر،پشت در هیزم
 
سخن ز کینه و بغض علی در اینجا نیست
میان مردم اینجا غلاف اصلا نیست
 
به غیر گل به سر من کسی سری نزده
کسی به پهلوی من،تخته ی دری نزده
 
اگر چه داغ روی داغ دیده خواهر تو
ولی به دست حرامی ندیده ام سر تو
 
اگر چه سوخت دلم از هجوم درد و ستم
نبرده اند مرا بین جمع نامحرم
 
عزیز کرده ی ما که،اسیر سلسه نیست
جواب گریه ی من نیش خند حرمله نیست
 
مرا به شهر چه با احترام می بردند
عقیله را وسط ازدحام می بردند
3
0
موضوعوفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزورود به شهر قم حضرت معصومه (سلام الله علیها) | هجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرمحمود اسدی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج حسین ستوده
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت