صــیــد آماده،ولی بال وپَرش مال من اســـت

صــیــد آماده،ولی بال وپَرش مال من اســـت
حرمــله گفت گــلوی پســـرش مال من اسـت
 
ازدحـــامی اســت به گــــودال ، اعــوذبــالله
آن یکی نعره زده وگفت،سرش مال من است
 
ســـاربان کرد کمین،نیمه شـــب تنهـــا شـــد
گفت آن چرمیِ دور کمرش مــــال من اســـت
 
سرصــدا اوج گرفت بین شـــلوغی،به جـــَدل
گفت انگشــت هم انگـشترش مال من اســـت
 
پیرمردی که جهیزیه دختر میداد
کردخواهش،که جماعت سپرش مال من است
 
مـَردک نیزه فــروش از سـرخوشحالی گــفت
نیزه هــایی که بُوَد دوروبَرش مال من اســت
 
پـــیرمــــردِ عُمَری گــفت : مـــدینـــه بــودم
خــیمه آتــش زدن باخطـــرش مــال من است
18
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرمحسن داداشی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت