سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته

سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته
چیست این دل؟ شعله‌ای از خیمه‌هایی سوخته
 
چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده
که حکایت می‌کند از نینوایی سوخته
 
بند بندش از جدایی‌ها شکایت می‌کند
روضه می‌خواند به سینه، با صدایی سوخته
 
روضه می‌خواند ز نی‌هایی و سرهایی غریب
پیش روی کاروان آشنایی سوخته
 
روضه می‌خواند از آن نی، آه، آه آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه‌هایی سوخته
 
این سر اینجا، چند فرسخ، آن طرف‌تر پیکری
غرق در خون در میان بوریایی سوخته
 
دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا
نسخه‌ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته
 
تکه تکه در عبا آیینه روی نبی
آیۀ تطهیر می‌خواند کسایی سوخته
 
دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار
گل به گل دامانش آتش، دست و پایی سوخته
 
بر لبم گاه از دل این آتش زبانه می‌کشد
آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته
59
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد مهدی سیار
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت