سرو و مه اگر نیست رخ و قامت اکبر

سرو و مه اگر نیست رخ و قامت اکبر
از بهر چه آمد سر بی تن تن بی سر
 
خورشید توان خواندن و گردونش اگر بود
گردون به زمین خفته و خورشید به خون در
 
بالاش توان گفت صنوبر به مثل راست
گر خنجر و شمشیر بود بار صنوبر
 
آن پیکر والای تو بر خاک نه حاشاک
با فرش زمین عرش برین است برابر
 
نسبت به فغان و تن صد پاره او داشت
از لجه خون رستی اگر شعله آذر
 
جز شخص تو در تیغ و سنان خود نشنیدم
بازی همه تن بال و همائی همه جان پر
 
جز آن تن و زخم نی و تیغ و شل و پیکان
خورشید که دیده است سراپا همه اختر
 
گر چرخ زره پوشد و گر ماه نهد خود
چرخی است زره پوش و مهی برزده مغفر
39
0
موضوعمدح حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گریزشهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
شاعریغما جندقی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت