ز فرط تشنگی دیده.تنیده و تار است

ز فرط تشنگی دیده.تنیده و تار است
و در نبود دو دیده.دو گوش هوشیار است
صدا درون صدا می شود به حدی که
شنیدن لک لبیک سخت و دشوار است
 
صدای باد و صدای خروش دریاها
صدای هلهله و سوت و جیغ و هوراها
حواس گوش مرا پرت می کند گاهی
صدای خچ خچ چکمه.به ضربه ی پاها
 
زهیبتش تن آدم به لرزه می آید
صدای تگ تگ نعلهای تازه می آید
صدای هو هوی ممتد دگر ز طوفان نیست
ز پرت کردن شمشیر و نیزه می آید
 
عجب صدای عجیبی . صدای قرآن است
عجیب تر که صدا زیر پای اسبان است
هوا به رنگ کبود و زمین به رنگ سیاه
چقدر حال و هوا مثله عید قربان است
 
صدای مادری رنجور و طفل نالان بود
صدای خشکی لبهای تشنه ساران بود
و کاش میان هیاهوی این همه اصوات
صدای شر شر و خیسی ز سمت باران بود!!
 
عجیب تر ز صداهای قبل می آید
صدای سایش پا . روی رمل می آید
صدای این همه خاموش می شود وقتی
صدای کوبش وحشی طبل می آید!
 
و حال کل صداها زسمت گودال است
صدای لرزش خنجر به دست قتال است
چه خوش صداست از آن سوی دشت می آید
جیرینگ جیرینگ النگو و برق خلخال است
18
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا پیروی
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت