رفتی و غربت این قافله افزون‌تر شد

رفتی و غربت این قافله افزون‌تر شد
رفتی و باغ فدک سوخت و خاکستر شد
 
بین اصحاب کهن سال سپاه کوفه
جدلی سخت سر رجعت پیغمبر شد
 
قد و بالای تو را حرمله‌ها چشم زدند!
در حرم ای پسرم! خون به دلِ مادر شد
 
سر پیری چه به روز جگرم آوردی!
گریه‌ام باعث خندیدن یک لشکر شد
 
بغلت کردم و یکباره تنت ریخت زمین
چشم بر هم نزده دشت پر از اکبر شد
 
 پسرش را عمر سعد نشانم می داد
طعنه‌هایش به خمیده شدنم منجر شد
 
زخم پهلو چقدر زود زمین‌گیرت کرد!
از چنین زخم بدی فاطمه هم پرپر شد
 
 تکه‌های بدنت را که مرتب چیدم
 تازه دیدم بدنت شکل علی اصغر شد
86
0
موضوعشهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعروحید قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت