تمام عمر یادت کرده‌ام با هر دعا حتی

تمام عمر یادت کرده‌ام با هر دعا حتی
تمام عمر با هر گریه با هر ربنا حتی
 
پس از تو روضه‌های هفتگی نه لحظه‌ای دارم
پس از تو گریه‌ام در جمع‌ها در انزوا حتی
 
تمام داغهای چارشنبه از دوشنبه بود
تمام عمر خواندم روضه‌ها را بی صدا حتی
 
میانِ آتش خیمه صدای دومی آمد
که آتش می‌زنم با اهل آن این خانه را حتی
 
نه از بازارِ قصابان نه از آهنگران شهر
که می‌ریزد دلم با دیدن قدری عبا حتی
 
که می‌افتم کنارِ راهِ دختر بچه‌ها بر خاک
که آتش می‌شوم با دیدن مُشتی طلا حتی
 
دو دست و گردنم درگیرِ غُل بود و سرم می‌سوخت
نمی‌شد تا که بردارم کمی از شعله را حتی….
 
به سی و پنج سالی که برایت سوختم سوگند
وداع تو به یادم هست دادِ عمه‌ها حتی
 
نمی‌آمد به جز جان بر لبم وقتی که می‌رفتی
نمی‌شد تا بمانم لحظه‌ای بر روی پا حتی
 
تمام عصر جان می‌کندم اما جان نمی‌دادم
نمی‌شد تا کشم جسمِ تو را از زیرِ پا حتی
 
حجاب خیمه را بالا زدم دیدم عجب وضعیست
نمی‌شد دید حجم نیزه‌ها را در هوا حتی
 
به سختی بر عصایی تکیه دادم دیدم از خیمه…
شیوخِ شام و کوفه می‌زدندت با عصا حتی
 
چه‌ها کردند جمعا آن جماعت در سه ساعت که
نشد جمعت کنم بابا میان بوریا حتی
34
0
موضوعمصیبت کربلا | شهادت امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | تدفين پيكرهاي مقدس شهيدان كربلا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

سید مهدی حسینی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت