تا زهر ستم بر دل و جان و جگر افتاد

تا زهر ستم بر دل و جان و جگر افتاد
چون برق جهان‌سوز، به جانش شرر افتاد
 
چون موج به پهلوی گل فاطمه می‌خورد_
دردی که به پهلو و دل و بر کمر افتاد
 
آهسته به روی سرش افکند عبا را
یک سایه‌ی غم، بر روی شمس و قمر افتاد
 
پیوسته نگاهش به درِ حجره‌ی غم بود
تا آن که نگاهش به جمال پسر افتاد
 
غم‌ناله‌ی مادر، شرر افکند به جانش
وقتی نظرش جانب دیوار و در افتاد
 
او ساحل امن همه طوفان زده‌گان است
چون کشتی طوفان زده، گر در خطر افتاد
 
از طوس دلم تا حرم کرب وبلا رفت
این جا پدر افتاد، در آن جا پسر افتاد
 
دل سوخت «وفایی» به مُحرم، پس از آن ماه
داغی به دل ما همه ماهِ صفر افتاد
20
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
شاعرسید هاشم وفایی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت