بگو با زخم های روضه ی ناموس جان دادم

بگو با زخم های روضه ی ناموس جان دادم
غل و زنجیر چیزی نیست از این داغ افتادم
 
برای عمه ی سادات جانم بر لبم آمد
چه حالی داشتند اهل و عیالم، آه اولادم
 
کجا بازار شام و کوفه جای خاندانم بود
چرا یک سنگدل نشنید حتی سوز فریادم
 
مگر دروازه ی ساعات جای زینب کبراست
خدایا بی حیا بودند…. کِی رفته من از یادم
 
همه دیدند بر عمامه ام آتش زدند از بام
ولی دیدم نیامد یک نفر حتی به امدادم
 
تمام دردها یک سو، من و بزم شراب آخر
ببین بی حرمتی هاشان درآورده است بیدادم…
3
0
موضوعشهادت | مصیبت کربلا امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرنا مشخص
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت