بگذارید برای پدرم گریه کنم

بگذارید برای پدرم گریه کنم
اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم
 
 
تشنه کشتند عزیزان مرا ، حق بدهید
تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم
 
پیش من وقت وضو طشت نیارید ،که من...
یاد طشت زر و رأس پدرم گریه کنم
 
یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم
تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم
 
حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است
بگذارید به داغ جگرم گریه کنم
 
غم خاکی شدن چادر زینب بس بود
به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم
 
خواهرم بسکه کتک خورد زناقه افتاد
به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم
 
ما و بازارچه ی برده فروشان ،ای وای
تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم
 
دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است
به گرفتاری زن های حرم گریه کنم
 
 
وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت
بگذارید برای پسرم گریه کنم
5
0
موضوعمصیبت کربلا | شهادت امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالحسین میرزایی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه,واحد
زبانفارسی

حاج حسین سازور
حاج حسین سازور
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت