- صفحه اصلی
- بسکه خونبار است چشم خامه ام
بسکه خونبار است چشم خامه ام
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-294281
بسکه خونبار است چشم خامه ام
بوی خون آید همی از نامه ام
ترسمش خون باز بندد راه را
سوی شه نابرده عبدالله را
آن نخستین سبط را دویم سلیل
آخرین قربانی پور خلیل
قامتش سروی ولی نوخواسته
تیشه کین شاخ او پیراسته
خاک بار ایدست بر سر خامه را
بو که بندد ره بخون این نامه را
سر برد این قصۀ جانگاه را
تا رساند نزد مهر آن ماه را
دید چون یکدستۀ باغ حسن
شاه دین را غرق گرداب فتن
کوفیان گردش سپاه اندر سپاه
چون بدور قرص مه شام سیاه
تاخت سوی حربگه نالان و زار
همچون ذره سوی مهر تابدار
شه بمیدان چشم خونین باز کرد
خواهر غمدیده را آواز کرد
که مهل ای خواهر مه روی من
کاید این کودک ز خیمه سوی من
بر نگردد ترسم این صید حرم
زین دیار از تیرباران ستم
گرگ خونخوار است وادی سر بسر
دیدۀ راحیل در راه پسر
دامنش بگرفت زینب با نیاز
گفت جانا زین سفر برگرد باز
از غمت ای گل بن نورس مرا
دل مکن خون داغ قاسم بس مرا
چاه در راه است و صحرا پر خطر
یوسفا زین دشت کنعان کن حذر
از صدف بارید آن درّ یتیم
عقد مروارید تر بر روی سیم
گفت عمه واهلم بهر خدا
من نخواهم شد زعم خود جدا
وقت گلچینی است در بستان عشق
در مبندم بر بهارستان عشق
بلبل از گل چون شکیبد در بهار
دست مع ای عمه از من باز دار
نیست شرط عاشقان خانه سوز
کشته شمع و زنده پروانه هنوز
عشق شمع از جذبه های دلکشم
او فکنده نعل دل در آتشم
دور دار ای عمه از من دامنت
آتشم ترسم بسوزد خرمنت
دور باش از آه آتش زای من
کاتش سود است سر تا پای من
بر مبند ای عمه بر من راه را
بو که بینم بار دیگر شاه را
باز گیر از گردن شوقم طناب
پیل طبعم دیده هندوستان بخواب
عندلیبم سوی بستان میرود
طوطیم زی شکرستان میرود
جذبه عشقش کشان سوی شهش
در کشش زینب بسوی خرگهش
عاقبت شد جذبه های عشق چیر
شد سوی برج شرف ماه منیر
دیده شاه افتاده در دریای خون
با تن تنها و خصم از حد فزون
گفت شاها نک بکف جان آمدم
بر بساط عشق مهمان آمدم
آمدم ای شاه من اینجا قنق
ای تو مهمان دار سکان افق
هین کنارم گیر و دستم به بر
ای بروز غم یتیمان را پدر
خواهران و دختران در خیمه گاه
دخت چون دختران چشمت براه
کز سفر کی باز گردد شاه ما
باز آید سوی گردون ماه ما
خیز سوی خیمه ها میکن گذار
چشمها را وارهان از انتظار
گفت شاهش الله ای جان عزیز
تیغ میبارد در این دشت ستیز
تو بخیمه باز گرد ای مهوشم
من بدین حالت که خود دارم خوشم
گفت شاها این نه آئین وفا است
من ذبیح عشق و این کوه منا است
کبش املح که فرستادش خدا
سوی ابراهیم از بهر فدا
تو خلیل و کبش املح نک منم
مرغزار عشق باشد مسکنم
نز گران جانی بتاخیر آمدم
کوکب صبحم اگر دیر آمدم
دید ناگه کافری در دست تیغ
که زند بر تارک شه بیدریغ
نامده آن تیغ کین شه را بسر
دست خود را کرد آن کودک سپر
تیغ بر بازوی عبدالله گذشت
وه چه گویم که چه زان بر شه گذشت
دست افشان آن سلیل ارجمند
خود چو بسمل در کنار شه فکند
گفت دستم گیر از سالار کون
ای به بی دستان بهر دو کون عون
پایمردی کن که کار از دست رفت
دستگیرم کاختیار از دست رفت
شه چو جان بگرفت اندر در تنش
دست خود را کرد طوق گردنش
ناگهان زد ظالمی از شست کین
تیر دلدوزش بحلق نازنین
گفت شه کی طایر طاوس پر
خوش بر افشان بال تا نزد پدر
یوسفا فارغ ز رنج چاه باش
رو بمصر کامرانی شاه باش
مرغ روحش پر رفتن باز کرد
همچو باز از دست شه پرواز کرد
82
0
موضوععاشورا | شهادت امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرنیر تبریزی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
شنیدستم که شاه عشقبازان
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام) | حضرت علی اصغر (علیه السلام)
الحق نماز آن به در بی نیاز کرد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دخترت خیلی بی تابه بابا
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
نگات کردم صورتمو به سمت قتلگات کردم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دم ما نوحه است و آه روضه است
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
سیدی ماکو مثلک الغریب شاه بی لشکر از نفس فتاد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
غریب گیر آوردنت یه لحظه کن بمن نگاه
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
پاشو بریم حرم ، نداره رحمی دشمنت
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
سلامُ الله علی الاَجسادِ العُریان
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
جای پدر بود بر تو نگاه من آغوشت ای عمو باشد پناه من
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
جای پدر هست خالی کنارم بر سینه ی تو جان می سپارم
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
از خیمه طفلی آمد به گودال
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
یوسف مجتبی رفت با ناله سمت گودال
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
از خیمه تا قلب دشمن پر گشته از عطر حسن
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
پر زده یک کبوتر به سوی قتلگاهش
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)
خیمه ها سر به سر شد پریشان
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
زمین کربلا داشت فغان و ناله چون نی
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
از خیمه تا مقتل دویده این طفل
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
تو خورشید خیمه ها و زینت هفت آسمانی
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت علی اصغر (علیه السلام)
کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گفتیم با هم باشیم شریک غم چی شد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
خبر داری از آه حسرت من؟
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
برادر تشت خون را لاله باران کرد یادم هست
موضوعحضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | امام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | پنج تن | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان