بر سر بابم از جفا شمر ستمگر آمده

بر سر بابم از جفا شمر ستمگر آمده 
چکمه ز راه کین به پا دست به خنجر آمده 
 
از طرفی سنان به کف نیزه به قصد جان او 
وز طرف دگر ز کین خولی کافر آمده 
 
عمه ز سوز تشنگی رفته ز هوش باب من 
یا دم مرگ یاد او از علی اکبر آمده 
 
بود سکینه در فغان زینب زار ناگهان 
دید که بر سر سنان مهر دگر برآمده
 
باب فکار زار من یک تن و بهر قتل او
از چه در این دیار کین این همه لشکر آمده 
 
بس که به جسم پاک او آمده تیغ و تیر و نی 
عمه مرا گمان که جان از تن او برآمده 
 
خاک سیاه بسترش آب روان برابرش 
بر تنش از ستارگان زخم فزون‌تر آمده 
 
جودی بینوا اگر بسته ز دهر دون نظر 
فخرش بس که مادح آل پیامبر آمده
3
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت