بادها عطر خوش سیب تنش را بردند

بادها عطر خوش سیب تنش را بردند
سوختند و خبر سوختنش را بردند
 
نیزه‌ها بر عطش‏ش قهقهه سر می‌دادند
زخم‌ها لاله‏ ی باغ بدنش را بردند
 
دشنه‌ها دور و بر پیکر او حلقه زدند
حلقه‌ها نقش عقیق یمنش را بردند
 
این عطش، یوسف معصوم کدامین مصر است
که روی نیزه بوی پیرهنش را بردند
 
تا که معلوم نگردد به کدام آیین است
اهل صحرای تجرّد، کفنش را بردند
 
بادها سینه‌زنان، زودتر از خواهر او
تا مدینه خبر آمدنش را بردند
 
یوسف آهسته بگویید، نمیرد یعقوب
گرگ‌ها یوسف گل‏ پیرهنش را بردند
21
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرشیخ رضا جعفری
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

نا مشخص
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت