ای پیکر عریان سرت از تن که بریده

ای پیکر عریان سرت از تن که بریده
در خون تن صد چاک تو این گونه کشیده
 
نخل قدت از تیشه ظلم که فتاده 
جسم تو در این دشت به خون از چه طپیده
 
فرقت ز چه ده جا شده شق تا خم ابرو 
ای کشته به روی تو که شمشیر کشیده
 
از تیر جفای که تنت گشته مشبک
پهلوی تو از نوک سنان که دریده
 
زخم بدنت آمده افزون ز ستاره 
اینقدر جراحت به یکی کشته که دیده
 
گویند سرت را ز بدن شمر جدا کرد 
دست از تن پاک تو پدر جان که بریده
 
آنجا که چکیده است یکی قطره خونت
صد دجله مرا خون دل از دیده چکیده
 
ای کاش که بر سینه من تاخته بودند 
اسبی که ز بیداد بر این سینه دویده
 
برخیز که لیلا به سر کشته اکبر 
فریاد و فغانش به مه و مهر رسیده
 
زآن تیر که جا کرده به حلق علی اصغر 
قدم چو کمان ای پدر امروز خمیده
 
اندیشه چه از دشمنی چرخ که جودی
شادی جهان داده غم دوست خریده
7
0
موضوعقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصیبت کربلا امام سجاد (علیه السلام)
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیزبانحال
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت