اینبار بر دامان گل خاری نیفتاد

اینبار بر دامان گل خاری نیفتاد
بر صورت آیینه زنگاری نیفتاد
 
غم دید ، غصه خورد ، ناله کرد اما
این فاطمه کارش به مسماری نیفتاد
 
افتاد اما زود دورش را گرفتند
صد شکر گیر مردم آزاری نیفتاد
 
افتاد اما زیر دست و پا نمانده
بین در سوزان و دیواری نیفتاد
 
شهر غریبه رفت اما محترم رفت
چشمش به عیش و نوش اغیاری نیفتاد
 
موسی بن خزرج آمده ، خولی نیامد
یعنی مسیر او به بازاری نیفتاد
 
در زیر پای ناقه ی حملش در این شهر
گل ریخت اما رأس سرداری نیفتاد
3
0
موضوعوفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعلیرضا وفایی(خیال)
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت