اگرکه دیده‌ی نمناک سوی در دارد

اگرکه دیده‌ی نمناک سوی در دارد
به سینه آرزوی دیدن پسر دارد
 
توان وتاب نمانده دگر به اعضایش
بلور اشک به رخسار و چشم تر دارد
 
چو شخص مارگزیده به خویش می‌پیچد
شرار زهر و غم هجر بر جگر دارد
 
شمیم غم به سماوات می‌بَرَد با خود
اگر نسیم ز خاکش غبار بردارد
 
هنوز گرم مناجات با خداوند است
هنوز در نفسش گرمی و شرر دارد
 
میان حجره ی غربت، در اوج تنهایی
ز رازهای دل او خدا خبر دارد
 
گهی به زیر لبش می‌زند صدا، پسرم
بیا دمی که پدر نیت سفر دارد
 
سزاست گر که بگویم ز ماتمش، زهرا
کنار بستر او دست بر کمر دارد
 
گهی به سوی مدینه دلش کند پرواز
گهی به مقتل کرب وبلا نظر دارد
 
هنوز شیعه «وفایی» دراین مصیبت‌ها
دلی ز آتش اندوه، شعله‌ور دارد
16
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریز
شاعرسید هاشم وفایی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت