از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است

از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است
گویی تمامِ بسترم آتش گرفته است
 
تر میکند لبانِ مرا کودکم ولی
از تشنگی،لب ترم آتش گرفته است
 
 
پا می‌کشم به خاک و نفس میزنم که شهر
از آه آهِ آخرم آتش گرفته است
 
حالا کبوتران به غمم گریه می‌کنند
از بال و پر زدن،پَرم آتش گرفته است
 
امشب تمام حجره‌ی من کربلا شده
یک جرعه آب،حنجرم آتش گرفته است
 
امشب دوباره خیمه‌ی آتش گرفته را
می‌بینم و سراسرم آتش گرفته است
 
 
سرها به روی نیزه و سرنیزه‌ها به تَن
یک دشت در برابرم آتش گرفته است
 
فریادِ دختری زِ دلِ خیمه می‌رسد
عمه کمک که معجرم آتش گرفته است
19
0
موضوعشهادت امام رضا (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت