احساس می کردم که درخاک خراسانم

احساس می کردم که درخاک خراسانم
در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم
 
روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود
هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم
 
از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود
شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم
 
دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها
دنبال یک قالب برای روح عریانم
 
درمحضر باب الحوائج حس من این است
با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم
 
دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم
در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم
 
یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی
از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم
 
تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من
باید خودم را دور این مرقد بگردانم
 
وقتی که درهای حرم را خادمان بستند
احساس کردم سیزده شب توی زندانم
 
احساس کردم شعر می گویم ولی ناچیز
انگار مهدی رحیمی زمستانم
39
0
موضوعمدح امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریز
شاعرمهدی رحیمی زمستان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت